970 بازدید
دانشمندان علوم مغز و اعصاب ، نکات جالبی درمورد ترس و نگرانی حاصل از آن کشف کرده اند . وقتی وحشت زده می شوید، مغز شما به نحوی تنظیم شده که سریعا واکنش نشان دهید. عکس العمل گریز و فرار ، برخی از مدارهای مغزی را فعال می کند و همین موضوع باعث می شود قلب شما سریع تر بتپد و تنفس شما نیز سرعت بگیرد . چگونگی ارتباط این دو با یکدیگر می تواند به افرادی که دارای واکنش نامناسب هستند، کمک کند. برای مثال، تصور کنید که در حال کندن علف های هرز باغ خود هستید و یک شلنگ پیچ خورده می بینید اما فکر می کنید که یک مار است. ترس دوست شماست (چون واکنشی ضروری است که به ما کمک می کند تا به موقع از موقعیت های تهدید کننده فرار کنیم . مدارهای مغزی ، ترس ثبت شده در مغز را می شناسند و موقعیت امن و ناامن را تشخیص می دهند. پس اگر ترس بخاطر یک شلنگ آب باشد نه یک مار واقعی، احتمالا سریع به حالت اول برمی گردید اما اگر جسم پیچ خورده یک مار سمی باشد، واکنش ترس مغز شما می تواند برای بقای شما حیاتی باشد.
فرض کنید رئیستان از کنار میز شما رد می شود. شما با او ارتباط چشمی برقرار می کنید، لبخند می زنید و سرتان را تکان می دهید. او مستقیم به شما نگاه می کند ، اما حضور شما نادیده می گیرد.حتی ممکن است به دیوار خیره شده باشد. با خود می گوئید ای وای، حتما در دردسر بزرگی افتاده ام. فکر می کنید چه کاری ممکن است انجام داده باشید که مستحق چنین رفتاری هستید. ضربان قلب شما افزایش می یابد و احساس لرز می کنید. فقط چند روز به بررسی عملکرد شما مانده است. بی خواب می شوید. وقتی افکار شما به علت نگرانی از امنیت شغلی در ذهنتان می چرخند ،کلافه می شوید. مغز شما برای کمک به زنده ماندن ، داستانی از کتابخانه ی خودش بیرون می کشد .
روز ارزیابی، رئیس شما، شما را برای رفتن به دفتر کار خود صدا می کند و در دلتان احساس نگرانی می کنید. اما، علیرغم نگرانی شما ، با لبخند به شما سلام می کند و یک ارزیابی عملکرد درخشان به شما می دهد. شما نه تنها در دردسر نیفتاده بودید بلکه رئیستان شما را یکی از عضو های با ارزش تیم صدا کرد. دقیقا برعکس آنچه اضطراب شما پیش بینی کرده بود. آن همه نگرانی و خودخوری برای هیچ بود.
مطالعات نشان می دهد که 90٪ نگرانی هایی که افکار ما ، ما را از آن می ترساند، هشدارهای دروغین است که هرگز بروز نمی کنند. تا به حال به این فکر کرده اید که دلایل مثبتی نیز وجود دارد که رئیس شما هنگام رد شدن از کنار میز کارتان، با شما صحبت نکرده است. شاید حواس او به نگرانی هایش بوده است، درباره ی یک جلسه در آینده به فکر فرو رفته بوده و یا شما را ندیده است. اما مدارهای مغزی شما فقط بر روی احتمالات فاجعه بار تمرکز دارند .
بنابراین در موقعیت های نگران کننده که افکار مغزی ما ،احتمالات وحشتناک را پیش بینی کرده و جلوی چشم ما می آورند به خود یادآوری کنید که اینها فقط سیگنالهای مغزی هستند که مجبورند برای حفظ بقا ، وظیفه ی خود را انجام دهند ( مغز همیشه سعی می کند بدترین حالت ها را پیش بینی کند تا به حساب خودش ما را ایمن کرده و مراقب ما باشد ! ) و قرار نیست هر فکر نگران کننده به وقوع پیوندد .
نویسنده : دکتر برایان رابینسون ، روان شناس منبع: فیزیولوژی تودی
ترجمه و تلخیص : گروه مطالعاتی پرنیان