940 بازدید
دلشکستگی می تواند به شدت دردناک باشد به طوری که بیشتر ما آن را برای بدترین دشمنان نیز آرزو نمی کنیم. این تجربه می تواند ترسناک باشد و زندگی را تغییر دهد.گرچه ممکن است وقتی این حس را پشت سر می گذارید باور نکنید، تحول ایجاد شده می تواند شما را به یک عشق بزرگتر و زیباتر برساند. اما ابتدا ، باید مدتی که برای ناراحتی و اصلاح قلب لطیف شما طول می کشد را زندگی کنید و نفس بکشید. هنگامی که نمی توانید بهبودی خود را تسریع بخشید، می توانید با شناخت افکار و باورهایی که باعث رنجش بیشترتان می شوند، از مسیر غم خارج شده و به روند بهبودی کمک کنید. درباره ی عادت های بیهوده ی ذهن خود فکر کنید و اینکه چگونه خودآگاهی می تواند به شما کمک کند هنگام برخورد با دلشکستگی بر آنها غلبه کنید.
درباره ی چه میشد اگر... دوباره فکر کنید
هر کسی که مدیتیشن را امتحان کرده می داند که ذهن، اغلب خود را مشغول می کند تا سعی کند بفهمد چگونه زندگی شما را به بهترین شکل کنترل کند. هنگامی که اوضاع از هم می پاشد و احساس درد می کنیم این مکانیزم به تکاپو می افتد. ذهن با عصبانیت به گذشته برمی گردد تا بفهمد کجای کار اشتباه شده است: "آیا من زیاد از حد پیام می دادم؟ شاید هم من به اندازه کافی پیام ندادم؟" درحالی که ما باید این را به عنوان تأملی مفید تلقی کنیم. به جای درجا زدن در افکاری مانند می توانستم ها، باید ها و... قلب تان را به لحظه ی حال متمایل کنید. برای خود گل بخرید. برای خودتان شام بپزید. با خودتان به پیاده روی بروید. با روان درمانگر خود یک قرار ملاقات تعیین کنید.
زمانی که در تلاطم افکار ناراحت کننده گیر افتادید این وِرد آگاهانه را امتحان کنید. "جدایی و دوری صدمه می زنند. من به این درد و زمان لازم برای ترمیم قلبم احترام می گذارم و خودم را در زمان حال قرار می دهم."
طرد شدن را جدی نگیرید
طرد شدن مانند زخم نیش است، اما نگذارید شما را با تفکر اینکه ارزشمند نیستید، آزار دهد. گاهی اوقات آن رابطه مناسب نیست. درواقع جدایی نوعی شکست نیست، بلکه فقط شما را به جهتی متفاوت می برد. پس یادتان باشد فقط به این دلیل که احساس طرد شدگی می کنید خودتان را نادیده نگیرید. روی فعالیت هایی که کمک می کنند احساس ارزشمندی و اعتماد به نفس بیشتری کنید تمرکز کنید. از دوستان و خانواده تان بپرسید که چه صفتی از شما را دوست داشتنی می دانند و اگر احساس طردشدگی کردید، این جملات را با خود زمزمه کنید: ارزش من با رابطه های عاشقانه ام تعیین نمی شود. من عاشق خودم هستم و خودم را می پذیرم، مخصوصا زوایای نه چندان عالی خودم را.
به دنبال پرسش پاسخ نباشید
در این مواقع، انسان دائما به دنبال پاسخ است، اما حقیقت این است که همیشه پاسخ را دریافت نمی کند. ارزش این را ندارد که بگویید چرا همه چیز همانطور که انتظار داشتید پیش نرفت. مطمئنا در آینده، دیگر نیازی به دانستنش نخواهید داشت، چون شما از یک رابطه رضایت بخش تر در حال لذت بردن خواهید بود. در این میان، با انجام کارهای مختلفی که روح شما را تغذیه می کند، آرامش خاطر خود را فراهم کنید. هنگامی که بیش از حد درگیر سوالات مختلف ذهنی شدید، این جملات را با خود تکرارکنید: ممکن است هیچگاه نفهمم که چرا در این رابطه موفق نبودم و نیازی هم به دانستنش نداشته باشم. من خود را صرف ساختن یک زندگی که همه ی وجود من را تغذیه و پایدار می کند متمرکز می کنم.
چسبیدن به آینده
دلشکستگی، هم شامل غم از دست دادن رابطه و هم شامل آینده ای که برای این رابطه آرزو داشته اید می شود، از جمله مکان هایی که می خواستید بروید، خانواده ای که می خواستید ایجاد کنید و خانه ای که می خواستید بسازید. دست کشیدن از آنچه قرار بود اتفاق بیفتد می تواند ثبات احساسات شما را متزلزل کند و شما را در ناراحتی عمیقی از عدم اطمینان قرار دهد و همانطور که همه ما می دانیم، ذهن اغلب علیه چیزهای ناشناخته شورش می کند. شما ممکن است با درک این باور که زندگی در کنار این شخص تنها چیزی است که می تواند شما را خوشبخت کند، سعی کنید اطمینان خود را پس بگیرید. اما این درست نیست. هنگامی که محکم به آنچه که ممکن بود اتفاق بیفتد می چسبید، ذهن و قلب خود را با روش های دیگری برای ایجاد شادی و باور در زندگیتان متمرکز می کنید.
خود را باور داشته باشید و به خود یادآوری کنید که بهبود خواهید یافت. شادی را در خود پرورش دهید و بگذارید آینده ای جدید، با بهبودی و تبدیل شدن به نسخه ای عاقلانه تر از شما، بروز پیدا کند. هنگامی که می خواهید از افکار غم انگیز گذشته رها شوید این ورد را امتحان کنید: من آنچه را که می توانستم داشته باشم رها کردم و قلبم را به روی رمز و راز و احتمال آنچه در آینده برایم پیش می آید باز می کنم.
سعی کنید عشقتان را متوقف کنید
وقتی رابطه ای به پایان می رسد، فکر می کنیم که بخاطر سلامتی روحی و عقلی مان باید از دوست داشتن طرف مقابل دست بکشیم. هنر انسان بودن این است که یاد بگیرید چگونه انبوهی از احساسات را تجربه کنید. اشکالی ندارد که همزمان عصبانیت، عشق، اشتیاق و اندوه را با هم تجربه کنید. اگرچه ممکن است فکر کنیم که خشم یا ناراحتی عشق را از بین می برد اما اینطور نیست.
همه احساسات خود را بپذیرید، به آنها افتخار کنید و با هرکدام از آنها کنار بیایید. برای حفظ عشق این ورد را امتحان کنید: "عشق من همچنان در این تحول جریان دارد. من به امواج غم و اندوهی که در وجودم متلاطم هستند، احترام می گذارم و بهبودی و تغییر احساساتم را در گذر زمان مشاهده خواهم کرد."
منبع: سایت calm
ترجمه و تلخیص : گروه مطالعاتی پرنیان